مامانم اینا از مکه اومدن

خیلی خوشحال و خندان برگشته میگه با خارجی ها هم حرف زدم

میگم مگه بلدی ...؟

میگه اره ازشون ملیتشونو هم میپرسیدم

کجا made in ؟

? made in china 

? made in indonasia

کل فامیل ترکیدن یهو

الان دارم تیکه هاشونو جم میکنم

 

 

 

 

 



تاريخ : جمعه 10 بهمن 1393برچسب:, | 11:6 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |
د

ختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندار
عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.
*****************************************
بقیه در ادامه مطلب..


ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 10 بهمن 1393برچسب:, | 11:2 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 17:37 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

یه نگاه بندازید...

 

چیزای جالبی هستند..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 16:33 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

 

 

دیگه من نمیگم شما خودتون میبینید .

نظر شما چیه ؟؟؟؟؟

 



تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 16:32 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

 ﻧﺎﻣﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ, ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ

ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ،ﺑﻊ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺷﺪ.
ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﻫﻤﻪﺍﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻊ ﺑﻊﮐﺮﺩﻡ.

ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥﭼﺎﻗﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ، ﭘﺴﺮﺵ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺎﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﻀﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ.

ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﻦ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺣﺎﻻﻫﺎ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.

ﺍﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺏ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻮﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﻢ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩ.

ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﺐﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺑﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ ﺍﺭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼﻣﻤﻠﮑﺖ!

ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻓﮑﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﮑﻨﻢ.
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺷﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﻫﻮ ﺍﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ.

ﻣﺎﺩﺭ! ﺩﯾﮕﺮ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﻋﺮﺿﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﻼﻣﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻢ
ﺑﺮﺳﺎﻥ؛ ﺑﻪ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ.

منبع:pat-o-mat.com



تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:57 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

استاتوس های طنز و خنده دار, جوک خنده دار

 

 

 

به ادامه مطلب برید...

 

باتچکر..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:52 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

به ادامه مطلب برید..

.

.

خیلی باحاله..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:41 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

 

 

تخم مرغ

 

 

 

خانمها چطور نیمرو درست میکنن؟

 

 

 

۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز

 

۲- توی ماهیتابه روغن میریزن

 

۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن

 

۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن

 

۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

 

 

 

 

 

 

 

آقایون چطور نیمرو درست میکنن؟

 

 

 

۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

 

۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن

 

۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

 

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

 

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:36 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

حتی اگر تجهیزاتتان را بگیرند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

حتی اگر تفتیش بدنیتان کردند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

تک تک لباسهایتان را وارسی کنند

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز

 

 

و شما را بی دفاع مقابل برگه امتحان بگذارند


.

.

.

.

باز هم میتوانید...!!!

 

پسرها و تقلب در امتحان - طنز



تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:35 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

خوستگاری کردن

 

یک هفته پس از خلقت آدم:

چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.

 


پانصد سال پس از خلقت آدم:

با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار بلند داد می زنی : هاکومبا زانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.

 


دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم:

انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.

 

خوستگاری کردن

 

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.

 


هم اکنون:

به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد.

 



تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:31 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

طنز نوشته های جدید , فرهنگ لغت طنز ايراني

 

مدرسه : یه جاییکه پدر پول پرداخت می کند و پسر بازی می کند.

 

 

 

بیمه ء عمر : یک قراردادی که شما رو در طول زندگی نیازمند می کند ودر موقع مردن ثروتمند.

 

 

 

پرستار : شخصی که از خواب بیدار می شود و به شما قرص خواب آور می دهد.

 

 

 

ازدواج : یک توافقنامه ای که در آن مرد درجه لیسانسش را از دست میدهد (معنی لیسانس و تجرد در انگلیسی به یک معنیه و اشاره به اون دارد) و خانم درجهء استادی را کسب می کند.

 

 

 

طلاق : وخامت آیندهء ازدواج

 

 

 

اشک : یک نیروی هیدرولیک که در آن قدرت ارادهء جنس مذکر بوسیلهءقدرت آب جنس مونث شکست می خورد.

 

 

 

سخنرانی : یک هنر انتقال اطلاعات از نتهای سخنران به نتهای دانشجویان بدون اینکه به ذهنهای هر کدام خطور کنه.

 


کنفرانس : یک اغتشاشی که یک شخص توسط تعدادی حضار ضرب و شتم میشه.

 

 

 

مصالحه : هنر تقسیم یک کیک به روشی که هر کسی فکر کنه بزرگترین تکه رو دریافت کرده است.

 

 

 

دیکشنری : جاییکه نتیجه قبل از کار می آید.

 

 

 

اتاق کنفرانس : جائیکه همه صحبت می کنند و هیچ کسی گوش نمی دهد و بعدا هر شخصی عدم موافقت اعلام می کند.

 

 

 

پدر : یک بانکر که ذاتا تامین شده است .

 

 

 

جنایتکار : شخصی که استراحت مفهومی ندارد مگر اینکه دچار سرفه شود.

 

 

 

رئیس : شخصی که اول است وقتی تو تاخیر داری و تاخیر دارد وقتی که تو اول هستی .

 

 

 

دکتر : شخصی که مریضت رو با قرص و خودت رو با صورتحساب می کشد.

 

 

 

ادبیات روم باستان : کتابی که مردم پرستش می کنند ولی نمی خوانند.

 

 

 

خنده : منحنی که بسیاری از مسائل را بی پرده مشخص می کند.

 

 

 

اداره : یه جای برای استراحت بعد از یک کار فعال خانگی.

 

 

 

خمیازه : تنها زمانیکه بعضی آقایون می تونند دهانشون رو باز کنند.

 

 

 

و غیره : یه علامتی برای متقاعد کردن دیگران که شما واقعا بیش از اونیکه انجام دادین می دونین .

 

 

 

تجربه : نامی که مردم بر روی خطا هایشان میزارند

 

 

 

بمب اتمی: یک اختراعی برای ختم غائلهء تمام اختراعات.

 

منبع:pat-o-mat.com



تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:27 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

 

پدر و دختر

 به ادامه مطلب بروید..

.

.

اخر خنده

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:27 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

مطالب طنز و خنده دار, طنز دخترانه

 

 

به ادامه مطلب برید..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:22 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |

به ادا مه مطلب مراجعه کنید..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:, | 15:10 | نويسنده : امیر حسین میرزازاده |